هیچ دانی که چه گوید به تو این تازه بهار،
هر سحرگه که نسیم از گل لاله وزید؟
غرض از عید نه آن است که ارباب جلال،
جامه ی نو بپوشند و به الطاف مزید،
غرض از عید بود آنکه توانگر پرسد،
خبر از حال فقیری که نشسته ست به نوید،
ای خوش آن عید که در آن شاه و گدا خوش باشند،
که چنین عید سعید و است و چنین عید بعید....
نظرات شما عزیزان:
چقدر باید بگذرد؟؟
تا سالی بیاید؛
که نام یکی از فصل هایش بهـــار باشد...
و یا حتی؛
نام یکی از روزهایش؟؟؟
تا سالی بیاید؛
که نام یکی از فصل هایش بهـــار باشد...
و یا حتی؛
نام یکی از روزهایش؟؟؟
خیلی قشنگ بود کاش یه روز بشه که عید اینطور باشه و همه خوش باشند...
پاسخ: ممنون امیدواریم...
پاسخ: ممنون امیدواریم...