ریشه در اعماق اقیانوس دارد- شاید-
این گیسو پریشان کرده
بید وحشی باران
یا، نه...
دریائیست
گوئی واژگونه بر فراز شهر
شهر سوگواران!
هر زمانی که فرو میبارد از حد بیش...
ریشه در من میدواند پرسشی پیگیر،
با تشویش:
«رنگ این شبهای وحشت را
تواند شست آیا از دل یاران ؟!»
چشمها و چشمهها خشکند...
روشنیها محو در تاریکی دلتنگ،
همچنان که نام ها در ننگ!
هر چه پیرامون ما غرق تباهی شد.
آه باران! ای امید جان بیداران!
بر پلیدیها که ما عمریست...
در گرداب آن غرقیم
آیا چیره خواهی شد...؟!
http://dl.irmp3.ir/data/song/Mohammad_Reza_Shajarian-Ah_Baran-%28WWW.IRMP3.IR%29.mp3
اثر: فریدون مشیری