سجاده فرش عنف و تجاوز، ای داعیان شرع خدا را!
بر قتلعام دین و مروت، دست که بسته چشم شما را ؟
بر قتلعام دین و مروت، دست که بسته چشم شما را ؟
الله اکبر است که هر شب، همراه جانِ آمده بر لب
آتشفشان به بال شیاطین، کردهست پاره پاره فضا را
آتشفشان به بال شیاطین، کردهست پاره پاره فضا را
از شرع غیر نام نماندهست، از عرف جز حرام نماندهست
بر مدعا گواه گرفتم، جسم ترانه قلب ندا را
بر مدعا گواه گرفتم، جسم ترانه قلب ندا را
انصاف را به هیچ شمردند، بس خون بیگناه که خوردند
شرم آیدم دگر که بگویم، بردند آبروی حیا را
شرم آیدم دگر که بگویم، بردند آبروی حیا را
سهرابها به خاک غنودند، آرام آنچنانکه نبودند
کو چارهساز نفرت و نفرین، تهمینههای سوگ و عزا را ؟
کو چارهساز نفرت و نفرین، تهمینههای سوگ و عزا را ؟
زین پس کدام جامه بپوشند، بهر کدام خیر بکوشند
آنانکه عین فاجعه دیدند، فخر عمامه ارج عبا را
آنانکه عین فاجعه دیدند، فخر عمامه ارج عبا را
سجاده تار و پود گسستهست، دیوی بر آن به جبر نشستهست
گوسیل سخت آید و شوید، سجاده و نماز ریا را
گوسیل سخت آید و شوید، سجاده و نماز ریا را
نظرات شما عزیزان:
اثر: سیمین بهبهانی
تاريخ : 25 / 2 / 1391برچسب:آتشفشان, شرع, بال شیاطین, سجاده تار و پود گسسته, تهمینه های سوگوار, سیل سخت, نماز ریا, | نویسنده : یار دبستانی|